
شماره کتابشناسی ملی:
محل نشر:
ناشر: دارالحدیث
شابک : 978-622-207-103-5
نوبت چاپ :
شمارگان:
5🔐 برای فعالیت پژوهشی باید وارد شوید.
🔻یادداشت
⚙️| ----------------------
※ نمایه
⚙️| ----------------------
✧ نشانه
⚙️| ----------------------
گفتنی است این احتمال تضعیف شده به اینکه در ادامۀ ترجمۀ بعضی از این افراد آمده است: «و رَوَی عَنه یا عَنهُما». به عنوان نمونه شیخ طوسی در معرفی جابر بن یزید جعفی مینویسد:
جابر بن یزید أبوعبداللّٰه الجعفی تابعی أسند عنه روی عنهما. (۱) یعنی جابر از امام باقر و امام صادق یا از هر دو امام علیهما السلام روایت کرده، مستقیم نقل نموده است. (۲)
ب - قرائت به صیغه معلوم (اَسنَدَ عَنه)
گروهی دیگر از رجالیان دو احتمال دیگر را در صورت قرائت با صیغه معلوم مطرح کردهاند که بهنظر میرسد که نخستین احتمال ایشان برخاسته از شیوههای حدیثپژوهان کهن بوده و صحیحتر باشد. در ادامه به این دو دیدگاه پرداخته میشود:
۱. اَسنَدَ عَنه: اسناد تا پیامبر صلی الله علیه و آله
در این احتمال عبارت با صیغه معلوم خوانده میشود؛ ضمیر غائب در «اَسنَدَ» به صاحب ترجمه برمیگردد و ضمیر بارز در «عَنْهُ» به امام علیه السلام و معنای اسناد هم همان «رفع دادن حدیث نبوی» است. یعنی حدیث را از امام علیه السلام به پیغمبر صلی الله علیه و آله رفع داده و به خود امام علیه السلام اکتفا نکرده است.
بنابراین معنای«اَسنَدَ عَنه» میشود: «این راوی از امام علیه السلام حدیث نبوی را بهصورت مسند نقل کرده است و بهعبارت دیگر، حدیث پیامبر را رفع داده از امام تا پیامبر خدا».
این احتمال مؤیداتی دارد؛ مهمترین موید، این است که «إسناد» بهمعنی «رفع الحدیث إلی النبی صلی الله علیه و آله» با لغت و اصطلاح اهلِ حدیث موافق است؛ زیرا «اَسند» بهمعنای «رَفع» آمده و اهل حدیث - یعنی عامه - کتابهایی با عنوان «مُسنَد و مَسانید» نوشتهاند و مراد از آنها إسناد و رفع حدیث از پیغمبر صلی الله علیه و آله است. (۳)
-----------------۱. . رجال الطوسی، ص۱۷۶، ش۲۰۹۲.
۲. . کلباسی نیز این احتمال را بدین بیان نقد کرده است: «لكنّه ينقدح بأنّه قال الشيخ فی ترجمة محمّد بن مسلم: «أسند عنه» و قال: «روى عنهما» يعنی: الباقرين علیهما السلام بل روايتُه عنهما كثيرةٌ.»؛ (الرسائل الرجالیة، ج۲، ص۱۵).
۳. . بهنظر میرسد که این نظر از دیگر نظرات بهتر و مطابق با فرهنگ حدیثی در میان متقدمان است. مؤیداتی در میان عامه وجود دارد که این عبارت را به همین معنا گرفتهاند. بعید نیست که ابنعقده یا شیخ طوسی که در همان فضای فرهنگ نقل حدیثپژوهان میزیستند از این اصطلاح استفاده کرده باشند. خطیب بغدادی (م ۴۶۳ق) در کتاب الکفایة مینویسد: «وصفهم الحديث بأنه مسند يريدون ان إسناده متصل بين رواية و بين من أسند عنه الا ان أكثر استعمالهم هذه العبارة هو فيما أسند عن النبی صلی الله علیه و آله خاصة واتصال الاسناد فيه ان يكون واحد من رواته سمعه من فوقه حتى ينتهى ذلك إلى آخره وان لم يبين فيه السماع بل اقتصر على العنعنة و اما المرسل فهو ما انقطع إسناده بان يكون فی رواته من لم يسمعه ممن فوقه الا ان أكثر ما يوصف بالارسال من حيث الاستعمال ما رواه التابعی عن النبی صلی الله علیه و آله». (الکفایة فی علم الروایة، ص۳۷). این اصطلاح را میتوان در آثار عامه ملاحظه کرد؛ بهعنوان نمونه ابونعیم اصفهانی (م۴۳۵ق) در توصیف یک راوی مینویسد:«كوفی، أسند عنه. روى عنه: الثوری، وشعبة، ومسعر، وسفيان بن عيينة». (مسند أبیحنیفة، ص۱۲۸).